در این قسمت ، به شناخت بیشتر رباتهای تبدیل شونده پرداخته میشود و مسائلی مانند چرایی تبدیل شدن آنها به چند دسته و چگونگی آمدنشان به روی زمین مورد بررسی قرار میگیرد...
آخرین شوالیه .. نامی که با شنیدنش بسیاری ذوق زده شدند و بسیاری دیگر نا امید
از همان ابتدا مشخص بود که یک بار دیگر شاهد خرابکاری از نوع هالیوودی خواهیم بود. این دیگر برای هالیوود عادت شده تا انقدر دنباله برای یک فیلم موفق بسازند تا خاطرات خوب همان فیلم های ابتدایی نیز از خاطر تماشاگران پاک شود. امید طرفداران به تغییر رویه و ایجاد یک روند داستانی متفاوت بود تا شاید اینگونه بتوان این سری را از باتلاق تکرار نجات داد. امیدی که با دیدن فیلم نقش بر آب می شود. طبق معمول چهار عنوان قبلی گفته می شود که ترنسفورمر ها در مقطعی حساس در تاریخ سیاره زمین به این سیاره آمده و در سرنوشت میلیون ها انسان تغییر ایجاد کرده اند و در طی این تغییر سلاحی را برجای گذاشته اند تا قرن ها بعد دیسپتیکان ها توسط آن زمین را نابود کرده و سایبرتران را دوباره احیا کنند. فاجعه جایی عمیق تر می شوند که این مقطع حساس آغاز حکومت شاه آرتور است. یکی از پرداخته شده ترین و تکراری ترین افسانه های تاریخ. همان وقتی که اسم شاه آرتور آورده می شود تماشاگری که عنوان های قبلی را دنبال کرده می گوید: این یکی دیگه نه ... شاه آرتور را تنها بگذارید.. از همان ابتدا فاتحه داستان خوانده شده است اضافه کردن شخصیت هایی با خورده پیرنگ های داستان نما نیز دردی را دوا نمی کند.
بازیگران که طبق معمول از حد متوسط فراتر نمی روند و کسی هم انتظار ندارد که چنین اتفاقی بیفتد. بازیگر نقش اول شاید در نهایت خراش بردارد ولی این خراش فقط بدلیل آن است که بیننده بیشتر به او افتخار کند. آنتونی هاپکینز بدون هیچ دلیلی می آید .. شخصیتش پرداخته نمی شود و خیلی راحت از داستان حذف می شود و در نهایت اتفاق خاصی هم نمیفتد تا خلافش را ثابت کند. موسیقی تکرار موسیقی عنوان های قبلی است.
تنها چیزی که چشم نواز است جلو های ویژه است که بار دیگر از عنوان قبلی پیشی گرفته و بهتر شده است.
در نهایت باز هم شاهد خراب شدن یک سری محبوب توسط هالیوود هستیم که با اصرار بر ساخت دنباله فقط وضع را بدتر و بدتر می کند به طوریکه وقتی خبر ساخت ترنسفورمرز 6 را شنیدیم خیلی هیجانی نسبت به این خبر نداشتیم چون از همین لحظه نیز می دانیم قرار است نا امید شویم مگر اینکه تغییر جدی در روند فیلم و داستان ایجاد شود.
آخرین شوالیه .. نامی که با شنیدنش بسیاری ذوق زده شدند و بسیاری دیگر نا امید
از همان ابتدا مشخص بود که یک بار دیگر شاهد خرابکاری از نوع هالیوودی خواهیم بود. این دیگر برای هالیوود عادت شده تا انقدر دنباله برای یک فیلم موفق بسازند تا خاطرات خوب همان فیلم های ابتدایی نیز از خاطر تماشاگران پاک شود. امید طرفداران به تغییر رویه و ایجاد یک روند داستانی متفاوت بود تا شاید اینگونه بتوان این سری را از باتلاق تکرار نجات داد. امیدی که با دیدن فیلم نقش بر آب می شود. طبق معمول چهار عنوان قبلی گفته می شود که ترنسفورمر ها در مقطعی حساس در تاریخ سیاره زمین به این سیاره آمده و در سرنوشت میلیون ها انسان تغییر ایجاد کرده اند و در طی این تغییر سلاحی را برجای گذاشته اند تا قرن ها بعد دیسپتیکان ها توسط آن زمین را نابود کرده و سایبرتران را دوباره احیا کنند. فاجعه جایی عمیق تر می شوند که این مقطع حساس آغاز حکومت شاه آرتور است. یکی از پرداخته شده ترین و تکراری ترین افسانه های تاریخ. همان وقتی که اسم شاه آرتور آورده می شود تماشاگری که عنوان های قبلی را دنبال کرده می گوید: این یکی دیگه نه ... شاه آرتور را تنها بگذارید.. از همان ابتدا فاتحه داستان خوانده شده است اضافه کردن شخصیت هایی با خورده پیرنگ های داستان نما نیز دردی را دوا نمی کند.
بازیگران که طبق معمول از حد متوسط فراتر نمی روند و کسی هم انتظار ندارد که چنین اتفاقی بیفتد. بازیگر نقش اول شاید در نهایت خراش بردارد ولی این خراش فقط بدلیل آن است که بیننده بیشتر به او افتخار کند. آنتونی هاپکینز بدون هیچ دلیلی می آید .. شخصیتش پرداخته نمی شود و خیلی راحت از داستان حذف می شود و در نهایت اتفاق خاصی هم نمیفتد تا خلافش را ثابت کند. موسیقی تکرار موسیقی عنوان های قبلی است.
تنها چیزی که چشم نواز است جلو های ویژه است که بار دیگر از عنوان قبلی پیشی گرفته و بهتر شده است.
در نهایت باز هم شاهد خراب شدن یک سری محبوب توسط هالیوود هستیم که با اصرار بر ساخت دنباله فقط وضع را بدتر و بدتر می کند به طوریکه وقتی خبر ساخت ترنسفورمرز 6 را شنیدیم خیلی هیجانی نسبت به این خبر نداشتیم چون از همین لحظه نیز می دانیم قرار است نا امید شویم مگر اینکه تغییر جدی در روند فیلم و داستان ایجاد شود.
«سام ویتوسکی» اکنون اتوبوت ها را به حال خود رها کرده و تصمیم گرفته یک زندگی معمولی داشته باشد. اما زمانی که ذهنش با علائم مرموزی پر می شود، «دسپتیکون» ها به دنبال او می افتند، و او بار دیگر به نبرد تبدیل شوندگان باز می گردد.
«سام» یک دانش آموز دبیرستانی است که پدرش به مناسبت فارغ التحصیلی برای او یک اتومبیل کامروی دست دوم خریده است. سام از این موضوع بسیار خوشحال است اما در ادامه متوجه می شود اتومبیل او در واقع یک روبات تغییر شکل دهنده به نام «بامبلی» است که به یک گونه از روباتهای فرا زمینی به اسم «اتوبوت» تعلق دارد...